دونالد ترامپ، طرز کار دنیا را بلد است... یا شاید میداند چطور میتوان جهان را به مهار خود درآورد؛ لااقل در مقایسه با مخالفانش این کار را خیلی بهتر انجام میدهد.
از آنجا که پارهای از ویژگیها نظیر حرص و بزدلی، خودخواهی، و نقاط ضعفی دیگر در او به وفور یافت میشوند، او مصداق بارزی از وجود «خصلت فسادپذیری» در انسان به شمار میرود.
و این نکتهای است که در طول دههها، و حتی پس از گذران دوران ریاستجمهوریاش، نهتنها مخدوش نشد، بلکه بیشتر هم به اثبات رسید.
سناتور تد کروز از تگزاس، در سال ۲۰۱۶، با استناد به کتاب «مرد (با) اعتماد به نفس»، نوشته مگی هابرمن، به یکی از همکارانش توضیح داد که چرا از آقای ترامپ حمایت نمیکند. کروز گفته بود: «تاریخ با مردی که تا اینحد به موسولینی شباهت دارد، برخورد نرمی نخواهد داشت.»
با این حال همان تد کروز هم در نهایت تسلیم دونالد ترامپ شد... و این علیرغم حمله بیرحمانهای بود که ترامپ به همسر او هایدی کرده بود...
تا حدی که جمهوریخواه دیگری نیز پس ازین حادثه تصدیق کرده بود که ترامپ هرگز نخواهد توانست حمایت کروز را به دست آوَرَد.
جمهوریخواه دیگر، رودی جولیانی نیز در خدمت به ترامپ، شهرت و اعتبار خویش را به آتش کشید.
چطور ممکن است مردی که انقدر شفاف دروغ میگوید و تا اینحد بیکفایت است، تا این درجه موفق باشد؟
از زمانی که آقای ترامپ در حوزه املاک و مستغلات درگیر بود؛ یا به سمت سیاست و عیش پیش میرفت؛ و یا هر سه را با هم مدیریت میکرد، پرسش فوق به انحاء مختلف میان عالیجنابان مطرح میشد.
خانم هابرمن از نیویورکتایمز و سیانان، از کسانی است که دائماً دونالد ترامپ را پوشش میداده. دلیل این کار او تنها این نبوده که ترامپ از دِوِلوپرهای نیویورک بوده...
...بلکه هابرمن همیشه ترامپ را جدی گرفته است. او در جایی مینویسد «ترامپ بسیار باهوشتر از آن چیزی است که منتقدانش گفتهاند... انگیزه بقای او تا حدیست که در تاریخ ایالاتمتحده بینظیر شمرده میشود.»
در کتاب خانم هابرمن، تشریح چگونگی تداخل فزاینده سیاست و تجارت در نیویورکِ دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، و انتظارات پایین ترامپ و اعتقادات بدبینانهی او، نقش محوری بازی کرده است: اینکه نبرد نژادی، مسابقهای بدون بُرد میان قبایل است... و دشمنان و متحدان هر دو باید تحت سلطه باشند...
...اینکه در زندگی باید همهچیز را مانند معامله تلقی کرد. اینکه به راحتی در رسانهها دروغی با دروغ دیگر پیوند میخورد؛ و اینکه گاهی یک سلبریتی هم همانقدری قدرت دارد که سیاستمداران و دادستانها.
و اینها محکومیتهایی بودهاند که ترامپ تا این لحظه با خود یدک کشیده است. ریاستجمهوریاش را محکوم کردند. پس از انتخابش، جیمز کومی، مدیر افبیآی، به او هشدار داد که پروندهای در حال افشاشدن است که ادعا دارد ترامپ با روسیه مسامحه کرده است.
نیویورک به ترامپ یاد داده که اطلاعات مخرب، نقش اهرم فشار را بازی میکنند. و بنابراین بر این باور بوده آقای کومی دارد تهدیدش میکند.
کومی از عمق پارانویای ترامپ بیاطلاع بود و سابقه طولانی او در بازی ماهرانه با مقامات دولتی را نمیدید.
ترامپ هم پس از آن، کومی را برکنار کرد... اقدامی که برای خود او (ترامپ) نیز عواقب فاجعهباری به همراه داشت.
به بیان خانم هابرمن «اولین مبادله»، مقدمه تعاملات بعدی ترامپ را با مقامات اطلاعاتی و مجریان قانون فراهم ساخت.
ترامپ، سناتورها و ژنرالها را مورد تمسخر قرار داد... او خطاب به رهبران نظامی امریکا، آن زمان که او را به پنتاگون آوردند تا ارزش نظام پساجنگ را برایش تشریح کنند، گفت: «شما طفل هستید و بازنده.»
اما ترامپ هم فهمید که امور خارجی و حتی سیاستهای داخلی را نمیتوان تنها با معاملات دوجانبه و تاکتیکی مدیریت کرد؛ همانطور که متوجه شد با پول او همهچیز را هم نمیتوان خرید...
...شاید این اتفاق زمانی افتاد که یکی از دموکراتهای نیویورکی که سالها پیش از کمک مالی ترامپ بهرهمند شده بود، از استیضاح او حمایت کرد.
از آنجا که خانم هابرمن، تمام زوایای ترامپ را مورد بررسی قرار داده، در جایی به خوببودن ترامپ هم اعتراف میکند. از نظر او ترامپ کسیست که بارها و بارها از دوست بیمار خود عیادت میکند... به اعتقاد هابرمن، ترامپ میتواند سرگرمکننده و در حین حال متعهد باشد.
افرادی که به شخصیت توئیتری او خو گرفته بودند و یا به دیدن تصاویر مطبوعاتیاش عادت داشتند، اغلب از ملاقات ترامپ در کاخسفید حیرت میکردند... انگار تازه میفهمیدند که ترامپ هم میتواند آرام و جذاب باشد.
اما این رویِ شخصیتیِ ترامپ، با پایان دوران ریاستجمهوریاش کمرنگتر شد. در طول مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۰، بیل بار، دادستان کل وقت، از ترامپ خواست دوباره به روی دیگر خود (دلربایی) برگردد تا «مردم بفهمند شما یک احمق نیستید.»
اما ترامپ مصرانه میگفت که طرفداران واقعی او «یکجنگجو میخواهند».
هیجان وافر ترامپ در مورد پایگاه سیاسیاش، محدودیتهایی نیز برای او ایجاد کرد. در سال ۲۰۱۸، زمانی که مردی ۱۹ ساله، ۱۷ نفر را در دبیرستانی در فلوریدا به قتل رساند، ترامپ با والدین دانشآموزان ملاقات کرده و قول داد گامی در جهت کنترل اسلحه بردارد.
او گفت: «ما این کار را انجام خواهیم داد.»... که البته این قدرت را هم داشت وعده خود را محقق کند. اما پس از گفتگو با مقامات رسمی [انجمن ملی سلاح] از تصمیم خود انصراف داد.
خانم هابرمن میگوید ترامپ نتوانست نظر مساعد بخش عمدهی طرفدارانش را به خود جلب کند. او به دستیاران خودش هم لفظ دیوانه اطلاق میکرد.
ترامپ به عنوان یک تازهکارِ کوئینزی، در روزهای زندگیاش در نیویورک متوجه شد که سازمان هرگز او را نخواهد پذیرفت. و خوب میدانست که خودش هم هیچگاه از مواضع خود فاصله نخواهد گرفت.
در مجموع باید گفت که خانم هابرمن از نفوذ بالای آقای ترامپ ابراز تأسف میکند. او نوشته است که «به نظر میرسد که ترامپ، آغازگر دوران تازهای از رفتار از جانب سیاستمداران باشد.»
پرتره ویرانگری که هابرمن از ترامپ به نمایش گذاشته، قاعدتاً باید مقلدان دونالد ترامپ را به تأمل وادارد.
ترامپ، گریزی از خویش و تاریخ خود نداشته. اما دیگر امریکاییان میدانند که هنوز هم میشود رهبری را روی کار آورد «خردمند»؛ که به جای تمرکز بر ضعفهای اطرافیان، از نقاط قوت آنها استفاده کند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟